روزى دو گونه است : روزیى که آن را جویى ، و روزیى که تو را جوید و اگر پى آن نروى راه به سوى تو پوید . پس اندوه سال خود را بر اندوه روز خویش منه که روزى هر روز تو را بس است . پس اگر آن سال در شمار عمر تو آید ، خداى بزرگ در فرداى هر روز آنچه قسمت تو فرموده عطا فرماید و اگر آن سال در شمار عمر تو نیست ، پس غم تو بر آنچه از آن تو نیست چیست ؟ و در آنچه روزى توست هیچ خواهنده بر تو پیشى نگیرد ، و هیچ غالبى بر تو چیره نشود ، و آنچه برایت مقدر شده تأخیر نپذیرد . [ این گفتار پیش از این در آنجا که سخن از این باب بود گذشت لیکن در اینجا روشن‏تر و گسترده‏تر است ، بدین رو بر قاعده‏اى که در آغاز کتاب نهادیم آن را از نو آوردیم . ] [نهج البلاغه]

بیا زخمی برای ما فراهم کن


بیا زخمی برای ما فراهم کن
ازاین بیهوده بودن‏هایمان کم کن
نگاهی پلک بگشا انجمادم را
طلوعی جاودان تقدیم عالم کن
دوتارم را به رقص آور، پر از شورم
صدایم را پر از زیر و پر از بم کن
تمام آسمان تنگ است روحم را
مرا با چشم‏های خویش، محرم کن
نشان ده میوه‏ی ممنوعه، رویت، را
مرا سرشار از عصیان آدم کن


محمد خلیلی



کلمات کلیدی :
به‌روز رسانی : 88/2/4 ................. همراهی‌تان«»
------------------------------
<   <<   6   7   8   9   10      >

تمام نوشته‌ها
 RSS 
 Atom 

خانه
ایمیل
بشناسیدم
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 257412
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 9

........... درباره خودم ..........
اتاق انتظار
مصطفا
همیشه دشت‏های وسیع و بی‏انتها را دوست داشته‏ام.


....... پیوندهای ویژه .......
هذیان‏های ذهنی [265]
سرایه‏سرا [57]
[آرشیو(2)]

....... پیوند دوستان .......
بر بساط نکته‏دانان
خراب‏آباد
نسیم ول‏گرد (شعر)
ارغوان
حاصل اوقات
خط به‏خط
ماه‏نامه نسیم وحی
خوان هشتم
خلوت‏گزیده

............. بایگانی.............
اتاق یکم
اتاق دوم
اتاق سوم
اتاق چهارم
اتاق پنجم
اتاق ششم
اتاق هفتم
اتاق هشتم